گلچین اشعار ناب، مطالب عمومی، علمی و آموزشی
لذت مرگ
جمعه 2 مهر 1395 ساعت | بازديد : 200 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

 

لذت مرگ نگاهیست به پایین کردن

بیـن روح و بدنت فاصله تعیین کردن

نقشه می‌ریخت مرا از تو جدا سازد شک

نتوانست،  بنا  کرد  به  توهین کردن

زیر بار غم تو داشت کسی له می‌شد

عشق بین همه برخاست به تحسین کردن

آن قدر اشک به مظلومیتم ریخته‌ام

که نمانده است توانایی نفرین کردن

با وفا خواندمت از عمد که تغییر کنی

گاه در عشق نیاز است به تلقین کردن

"زندگی صحنه‌ی یکتای هنرمندی ماست"

خط مزن نقش مرا موقع تمرین کردن!

وزش باد شدید است و نخم محکم نیست

 اشتباه است مرا دورتر از این کردن

تک درخت

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


مپرس از من چرا در پیله‌ی مهر تو محبوسم
جمعه 2 مهر 1395 ساعت | بازديد : 264 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

 

 

همین عقلی که با سنگ حقیقت خانه می‌سازد

زمانی از حقیقت‌های ما افسانه می‌سازد

*** 

سر مغرور من، با میل دل باید کنار آمد

که عاقل آن کسی باشد که با دیوانه می‌سازد

 ***

مرنج از بیش و کم چشم از شراب این و آن بردار

که این ساقی به قدر «تشنگی» پیمانه می‌سازد

 ***

مپرس از من چرا در پیله‌ی مهر تو محبوسم

که عشق از پیله‌های مرده هم پروانه می‌سازد

***

به من گفت ای بیابان گرد غربت! کیستی؟ گفتم:

پرستویی که هر جا می‌نشیند لانه می‌سازد

***

مگو شرط دوام دوستی دوری‌ست، باور کن

همین یک اشتباه از آشنا بیگانه می‌سازد

 

 

فاضل نظری

  

تک درخت

 

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


در آسمان خبری از ستاره‌ی من نیست
جمعه 2 مهر 1395 ساعت | بازديد : 279 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

نفس کشیدم و گفتی زمانه جان‌کاه است

نفس نمی‌کشم! این آه از پی آه است

***

در آسمان خبری از ستاره‌ی من نیست

که هر چه بخت بلند است، عمر کوتاه است

***

به جای سرزنش من به او نگاه کنید

دلیل سر به هوا گشتن زمین، ماه است

***

شب مشاهده‌ی چشم آن کمان ابروست

کمین کنید رقیبان سر بزنگاه است

***

اگر نبوسم حسرت، اگر ببوسم شرم

شب خجالت من از لب تو در راه است

فاضل نظری

  

تک درخت

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


پنجره‌ی عشق
جمعه 2 مهر 1395 ساعت | بازديد : 493 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

سال‌ها رفت و هنوز

یک نفر نیست بپرسد از من

 که تو از پنجره‌ی عشق چه‌ها می‌خواهی؟

صبح تا نیمه‌ی شب منتظری

همه جا می‌نگری

گاه با ماه سخن می‌گویی

گاه با رهگذران، خبر گمشده‌ای می‌جویی

راستی گمشده‌ات کیست؟

کجاست؟

صدفی در دریا است؟

نوری از روزنه فرداهاست

یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...

  

تک درخت



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


بیگلی میگلی
پنج شنبه 1 مهر 1395 ساعت | بازديد : 5576 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

تصاویر جالب و دوست‌داشتنی از بیگلی میگلی

 

 

 

 

 

بقیه در ادامه مطلب...

 

تک درخت

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: عکس , بیگلی میگلی , ,

|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
پنج شنبه 1 مهر 1395 ساعت | بازديد : 353 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش

گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند

خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش

جای آن است که خون موج زند در دل لعل

زین تغابن که خزف می‌شکند بازارش

بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود

این همه قول و غزل تعبیه در منقارش

ای که در کوچه معشوقه ما می‌گذری

بر حذر باش که سر می‌شکند دیوارش

آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست

هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل

جانب عشق عزیز است فرو مگذارش

صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه

به دو جام دگر آشفته شود دستارش

دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود

نازپرورد وصال است، مجو آزارش



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


ای که از کوچه معشوقه‌ی ما می‌گذری
پنج شنبه 1 مهر 1395 ساعت | بازديد : 222 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

 

این مهم نیست که دل تازه مسلمان شده است

که به عشق تو قمر قاری قرآن شده است

مثل من باغچه‌ی خانه هم از دوری تو

بس که غم خورده و لاغر شده گلدان شده است

بس که هر تکه‌ی آن با هوسی رفت، دلم

نسخه‌ی دیگری از نقشه‌ی ایران شده است

بی‌شک آن شیخ که از چشم تو منعم می‌کرد

خبر از آمدنت داشت که پنهان شده است

عشق مهمان عزیزی‌ست که با رفتن او

نرده‌ی پنجره‌ها میله زندان شده است

عشق زاییده‌ی بلخ است و مقیم شیراز

چون نشد کارگر آواره‌ی تهران شده است

عشق دانشکده تجربه‌ی انسان‌هاست

گر چه چندی‌ست پر از طفل دبستان شده است

هر نو آموخته در عالم خود مجنون است

روزگاری‌ست که دیوانه فراوان شده است

ای که از کوچه معشوقه‌ی ما می‌گذری

بر حذر باش که این کوچه خیابان شده است

 

تک درخت

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


طوافم لحظه دیدار چشمان تو باطل شد
پنج شنبه 1 مهر 1395 ساعت | بازديد : 305 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

به دریا می‌زنم، شاید به سوی ساحلی دیگر

مگر آسان نماید مشکلم را مشکلی دیگر

***

من از روزی که دل بستم به چشمان تو می‌دیدم

که چشمان تو می‌افتند دنبال دلی دیگر

 ***

به هر کس دل ببندم بعد از این خود نیز می‌دانم

به جز اندوه دل کندن ندارد حاصلی دیگر

 ***

من از آغاز در خاکم نمی از عشق می‌بینم

مرا می‌ساختند ای کاش، از آب و گلی دیگر

 ***

طوافم لحظه دیدار چشمان تو باطل شد

من اما همچنان در فکر دور باطلی دیگر

 ***

به دنبال کسی جامانده از پرواز می‌گردم

مگر بیدار سازد غافلی را، غافلی دیگر

فاضل نظری

 

تک درخت

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


طنز و لطیفه
چهار شنبه 31 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 237 | نويسنده : ارشیا | ( نظرات )
ﺑﺎﺑﺎ : ﻣﻨﻮ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻯ ﻳﺎ ﻣﺎﻣﺎنُ ؟

ﭘﺴﺮﺑﭽﻪ : ﻫﺮ ﺩﻭ ﺗﺎﺗﻮنُ


ﺑﺎﺑﺎ : ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﻩ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺗﻮ ﻛﺠﺎ ﻣﻴﺮﻯ ؟

ﺑﭽﻪ : ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ


ﺑﺎﺑﺎ : ﺧﻮﺏ ﺍﻳﻦ ﻳﻨﻰ ﺗﻮ ﻣﺎﻣﺎﻧﻮ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻯ ﺩﻳﮕﻪ

ﺑﭽﻪ : ﻧﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ


ﺑﺎﺑﺎ : ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﻩ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ ﺗﻮ ﻛﺠﺎ ﻣﻴﺮﻯ ؟

ﺑﭽﻪ : ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ

ﺑﺎﺑﺎ : ﭼﺮﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ؟؟؟


ﺑﭽﻪ : ﭼﻮﻥ ﻗﺒﻼً ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺑﻮﺩﻡ


ﺑﺎﺑﺎ :



موضوعات مرتبط: جوک، لطیفه , ,

|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


روی قبرم بنویسید دلی عاشق داشت
چهار شنبه 31 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 263 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

  روی قبرم بنویسید کسی بود که رفت

لحظه‌ای از غم ایام نیاسود که رفت

بنویسید از آغوش خدا آمده بود

هیچ‌کس هیچ نفهمید چرا آمده بود

بنویسید نفهمید کسی دردش را

هیچ‌کس درک نمی‌کرد رخ زردش را

بنویسید که یک عمر کسی را کم داشت

در نگاهش اثر از حادثه‌ای مبهم داشت

بنویسید هوای دل او ابری بود

بنویسید که اسطوره‌ی بی‌صبری بود

بنویسید پرش لحظه‌ی پرواز شکست

بنویسید دلش را به دل پیچک بست

روی قبرم بنویسید دلی عاشق داشت

دور تا دور دلش یاس و اقاقی می‌کاشت

رج به رج فرش دلش را گره با خون می‌زد

شهرتش طعنه به رسوایی مجنون می‌زد

بنویسید که با عدل جهان مسأله داشت

بنویسید که از عالم و آدم گله داشت

شعر جان‌سوزی اگر گفت، همه از دل بود

بنویسید که او پای دلش در گل بود

بنویسید که پروانه‌صفت سوخت پرش

بنویسید غمی بود به چشمان ترش

بنویسید که همواره غمی پنهان داشت

بنویسید به تقدیر و قضا ایمان داشت

بنویسید جوان رفت کهنسال نبود

بنویسید اگر حرف نزد... لال نبود!

  

تک درخت



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


رفتیم و پرسش دل ما بی‌جواب ماند
چهار شنبه 31 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 288 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟
شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟

پر می‌زند دلم به هوای غزل، ولی
گیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟

گیرم به فال نیک بگیرم بهار را
چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟

تقویم چارفصل دلم را ورق زدم
آن برگ‌های سبزِِ سرآغاز سال کو؟

رفتیم و پرسش دل ما بی‌جواب ماند
حال سؤال و حوصله قیل و قال کو؟

 

تک درخت

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


خداحافظ گل پونه
چهار شنبه 31 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 316 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

خداحافظ گل لادن، تموم عاشقا باختن
ببین هم گریه‌هام از عشق، چه زندونی برام ساختن
خداحافظ گل پونه گل تنهای بی‌خونه
لالایی‌ها دیگه خوابی به چشمونم نمی‌شونه

یكی با چشمای نازش دل كوچیكمو لرزوند
یكی با دست نامردش گلای باغچمو سوزوند
تو این شب‌های تو در تو، خداحافظ گل شب بو
هنوز آوار تنهایی داره می‌باره از هر سو

خداحافظ گل مریم، گل مظلوم پر دردم
نشد با این تن زخمی به آغوش تو برگردم
نشد تا بغض چشماتو به خواب قصه بسپارم
از این فصل سكوت و شب غم بارونو بردارم

نمی‌دونی چه دلتنگم از این خواب زمستونی
تو كه بیدار بیداری بگو از شب چی می‌دونی
تو این رویای سر در گم، خداحافظ گل گندم
تو هم بازیچه‌ای بودی، تو دست سرد این مردم

خداحافظ گل پونه، كه بارونی نمی‌تونه
طلسم بغضو برداره، از این پاییز دیوونه
خداحافظ همین حالا، همین حالا که من تنهام
خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام

اگه گفتم خداحافظ، نه این‌که رفتنت ساده‌ست
نه این‌که میشه باور کرد دوباره آخر جاده‌ست
خداحافظ واسه این‌که نبندی دل به رؤیاها
بدونی بی‌تو و باتو، همینه رسم این دنیا

 

تک درخت

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
چهار شنبه 31 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 355 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

  به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم

***

الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد

مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم

***

جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکش فریاد

که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم

***

ز تاب آتش دوری شدم غرق عرق چون گل

بیار ای باد شبگیری نسیمی زان عرق چینم

***

جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی

که سلطانی عالم را طفیل عشق می‌بینم

***

اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست

حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم

***

صباح الخیر زد بلبل کجایی ساقیا برخیز

که غوغا می‌کند در سر خیال خواب دوشینم

***

شب رحلت هم از بستر روم در قصر حورالعین

اگر در وقت جان دادن تو باشی شمع بالینم

***

حدیث آرزومندی که در این نامه ثبت افتاد

همانا بی‌غلط باشد که حافظ داد تلقینم

 حافظ

 

 تک درخت



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


دردم جوان زخمم کهن، سوزم هویدا در سخن
چهار شنبه 31 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 698 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

دردم جوان زخمم کهن، سوزم هویدا در سخن

دلدار من پیمان شکن، بیچاره دل بیچاره من
***
جسمم در آغوش هوس، جانم همه درد است و بس

بیچاره جان بیچاره تن، بیچاره دل بیچاره من

***

در حسرت جانان من، پروانه گشته جان من

رویَش چو شمع انجمن، بیچاره دل بیچاره من
***

تا او به صحرا پا نهاد، هر سرو در پایش فتاد

رونق فتاد از یاسمن، بیچاره دل بیچاره من
***

داد از دل بی‌رحم او، گردیده جانم سهم او

لیک او نگردد سهم من، بیچاره دل بیچاره من
***

گوید رقیبم هر زمان، برچشم او خیره نمان

بر زلف او چنگی مزن، بیچاره دل بیچاره من
***

جان از جهانی سیر شد، دل در فراقش پیر شد

شد قسمتم تنها شدن، بیچاره دل بیچاره من

یلدا ادب دوست

تک درخت

 

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


روزهایم را یکایک دیدم و دیدن نداشت
چهار شنبه 31 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 262 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

گفته بودی درد دل کن گاه با هم صحبتی

کو رفیق راز داری؟ کو دل پرطاقتی؟

شمع وقتی داستانم را شنید آتش گرفت

شرح حالم را اگر نشنیده باشی راحتی

تا نسیم از شرح عشقم باخبر شد، مست شد

غنچه‌ای در باغ پرپر شد ولی کو غیرتی؟

گریه می‌کردم که زاهد در قنوتم خیره ماند

دور باد از خرمن ایمان عاشق آفتی

روزهایم را یکایک دیدم و دیدن نداشت

کاش بر آیینه بنشیند غبار حسرتی

بس‌که دامان بهاران گل به گل پژمرده شد

باغبان دیگر به فروردین ندارد رغبتی

من کجا و جرأت بوسیدن لب‌های تو

آبرویم را خریدی عاقبت با تهمتی

 

فاضل نظری

تک درخت

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


موضوعات
تبادل لينک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان تک درخت و آدرس lonetree.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سايت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 777
:: کل نظرات : 19

آمار کاربران

:: افراد آنلاين : 1
:: تعداد اعضا : 10

کاربران آنلاين


آمار بازديد

:: بازديد امروز : 97
:: بارديد ديروز : 0
:: بازديد هفته : 204
:: بازديد ماه : 9718
:: بازديد سال : 25232
:: بازديد کلي : 285614
منوي کاربري


عضو شويد


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشي رمز عبور؟

عضويت سريع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری